حضرت ابوالفضل العباس(ع) در کلام معصومین(علیهم السلام)

۱۳۹۹/۱۲/۲۶ ۱۱:۰۸:۴۶

در سال ۲۶ هجری قمری، حضرت عباس (علیه السلام) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود

در سال ۲۶ هجری قمری، حضرت عباس (علیه السلام) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش ام البنین(س) بود.چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین(ع) از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه،ام البنین(س) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت.

امیرالمومنین (علیه السلام) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نام های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.عباس (علیه السلام) از برادران دیگرش بزرگتر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین (علیه السلام) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند.

ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) آنقدر بود که امام حسین (علیه السلام) را از فرزندان خود بیشتر دوست می داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین (علیه السلام) با خبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین (علیه السلام) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (علیه السلام) .

دوران کودکی حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) :

در روزهاى کودکى حضرت عباس(ع)، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایى و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهى و رفتار آسمانى ‏اش بر وى تاثیر مى ‏نهاد. او از دانش و بینش على (علیه السلام) بهره مى ‏برد. حضرت درباره تکامل و پویایى فرزندش فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا، همانا فرزندم عباس در کودکى علم آموخت و به سان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا مى‏ گیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایى که الفاظ بر زبان وى جارى شد، امام علی (علیه السلام) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس(ع) گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس(ع) خوددارى کرد و گفت: شرم مى‏ کنم با زبانى که خدا را به یگانگى خوانده ‏ام، دو بگویم.

پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏اى پاک و مبارک براى ایام نوجوانى و جوانى عباس(ع) فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگى باشد. گاه که على (علیه السلام) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده عباس(ع) را نظاره مى ‏کرد، با لبخندى رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جارى مى ‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه مى ‏پرسید، مى‏ فرمود: دستان عباس(ع) در راه یارى حسین (علیه السلام) قطع خواهد شد.آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر مى ‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمویش جعفر بن ‏ابى‏ طالب در بهشت پرواز کند.

محبت پدرى گاه على (علیه السلام) را بر آن مى‏ داشت تا پاره پیکرش را ببوسد ، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد. از اینرو لحظه ‏اى عباس(ع) را از خود دور نمى‏ ساخت. فرزند پاکدل على (علیه السلام) در مدت ۱۴ سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت.در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏اى از وى جدا نشد و آنگاه که در سال‏۳۷ هجرى قمرى جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏ اى جاوید آفرید.

مقام علمی حضرت عباس (علیه السلام) :

حضرت عباس (علیه السلام) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت (علیهم السلام) در مورد حضرت عباس (علیه السلام) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می دهد، اهل بیت (علیهم السلام) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.

علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه (علیهم السلام) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

مقام حضرت عباس (علیه السلام) نزد ائمه (علیهم السلام) :

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس (علیه السلام) را از دیدگاه امامان معصوم (علیهم السلام)دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگوار درباره حضرت عباس (علیه السلام) توجه کنیم.در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین (علیه السلام) حاضر شد و در راس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین (علیه السلام) به حضرت عباس (علیه السلام) فرمود:‌ برادر جان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می خواهند.

در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام(ع) به حضرت عباس(ع) می فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس (علیه السلام) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس (علیه السلام) را به اردوی دشمن می فرستد.روز عاشورا هنگامی که حضرت عباس (علیه السلام) از اسب بر روی زمین افتاد، امام حسین (علیه السلام) فرمودند:‌(الان انکسر ظهری و قلت حیلتی) یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس (علیه السلام) و نقش او در پشتیبانی از امام حسین (علیه السلام) است.

امام زمان (علیه السلام) ، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس (علیه السلام) را چنین مورد خطاب قرار می دهند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،‌الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.

امام زین العابدین (علیه السلام) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب (علیه السلام) نظر افکند و اشکش جاری شد. سپس فرمود:‌هیچ روزی بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سخت تر از روز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر(ص) هیچ روزی سخت از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسر عموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد، سپس امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین (علیه السلام) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین (علیه السلام) ایستادند و می پنداشتند، که از امت اسلام هستند و هر یک از آنها می خواستند از طریق ریختن خون امام حسین (علیه السلام) به نزد پروردگار تقرب بجویند.

آنگاه امام زین العابدین (علیه السلام) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس (علیه السلام) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل ،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب (علیه السلام) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس (علیه السلام) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می خورند.

ارسال نظر