گزارشی توصیفی از اولین سلام محضر قمر بنی هاشم(ع)؛
اینجا حرم امن حضرت علمدار است!

۱۳۹۷/۱۱/۲۹ ۱۳:۱۶:۵۷

اینجا حرم امن حضرت علمدار است.اینجا پناه است برای این همه بی پناه!اینجا خود بهشت است،جای همه تان خالی ...

پس از سه روز حضور در شهر نجف و زیارت امام مهربانی ها راهی مسیر عشق می شوی.جاده طی می شود و تو از طریق الحسین(ع) بالاخره به تابلوی شهر "کربلا" می رسی. آن جایی که نوشته شده "حرم ابوالفضل العباس 6 کم". حالا تو فقط چند کیلومتر با مقصد فاصله داری.

دارد کم کم باورت می شود که به بهشت رسیده ای. اینجا کربلاست ولی تو مات و مبهوت شده ای از رسیدن به بهشتی که آرزویش را داشتی، هنوز باورت نمی شود که بدان رسیده ای!

وارد هتل محل استقرار کاروان می شوی .فرصتی کوتاه برای تحویل اتاق و کمی استراحت، کاروان باید بصورت دسته جمعی راهی حرم شوند برای اولین سلام به محضر آقا!

همه در سالن هتل جمع شده اند، با اعلام مدیر کاروان راه می افتیم به سمت حرم.حالا همه چیز آماده است برای آستان بوسی حضرت سیدالشهدا(ع) و حضرت سقا! رؤیایت به تحقق رسیده است،حالا نگاهت را بر می گردانی رو به انتهای خیابان،قدمت می ایستد،قلبت انگار می ایستد،زمان می ایستد ...!

حالا تویی و منظره دلربای دو گلدسته آسمانی و گنبد حرم دلربای قمر بنی هاشم(ع).دست بر سینه، روی قلب،سلام حضرت دلبر! سلام قرص قمر...

می خواهی همانجا بنشینی و تکان نخوری دیگر. می خواهی بنشینی و قربان صدقه حضرت سقا بروی.

یکی دارد زمزمه می کند و می خواند: یا عباس! جیب الماء لسکینه!دیگری خطاب به حضرت زهرا(س)می گوید: ابد والله یا زهرا ما ننسی حسینا. بغض می دود توی گلویت. می خواهی مثل همه این مردم شروع کنی به نجوا اما زبانت بند آمده. هیچ نمی توانی بگویی. خیره شده ای به این همه زیبایی. قدم از قدم نمی توانی برداری. اما نه! باید رفت. وقتی منظره گنبد و گلدسته حرم عمو عباس اینقدر دیدنی است دیگر صحن علمدار با دل آدم چه می کند...

مداح می گوید همه زائران دست هایشان را بالا بیاورند و چه جانسوز زمزمه می کنند:

یابن ام البنین سلام سلام

نجل حبل المتین سلام سلام

ساقی تشنه حسین سلام

باب حاجات عالمین سلام

السلام ای مه بنی هاشم

ای چراغ ره بنی هاشم

همه اذن دخول می خوانند و با ذکر روحانی کاروان به سمت درب ورودی حرم قدم بر می دارند.از در ورودی تا نزدیکی ضریح همه دارند ذکر می گویند. هر چه اما به ضریح نزدیک تر می شوی بغض ها را بیشتر می توانی ببینی،از آن بغض هایی که چند هزار کیلومتر راه آمده که اینجا بشکند، اما غرور مردانه هنوز اجازه شکستنش را نداده است.مرد مغرور است. غرورش اجازه نمی دهد اشکش را کسی ببیند. اگر حتی بشکند هم نمی گذارد کسی شکستنش را ببیند. اینجا مردهایی را می بینی که نگاهشان داد میزند شکسته اند.همین دست هایی که بالا آمده، همین نجواهایی که رو به ضریح بلند شده صدای مردهایی است که شکسته اند و پناه آورده اند به عمود خیمه حسین(ع). هر چه به ضریح نزدیک می شوی صداها بیشتر می شود. همه احساساتشان را جمع کرده اند برای اینکه بگویند لبیک یا عباس...!

بغض ها می شکند،سینه ها آتش می گیرد، رو می کنند سمت کفیل زنیب(س) و برایش روضه می خوانند: سقای حسین، سید و سالار نیامد...

تصویری عجیب. این همه مرد. جلوی ضریح کوچکِ بزرگمردِ لشکر حسین(ع). روضه می خوانند و عین زن های جوان مرده گریه می کنند...

اشک هایی که انگار تنها محرمش صاحب این حرم است. زیر همین قبه. کنار ضریح کوچک عموی آب آور رقیه خاتون(س). حالا در و دیوار حرم هم دارند می خوانند: ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...

طاقت نمی آوری. از زیر قبه بیرون می زنی تا در صحن حرم کمی آرام بگیری اما خوب که گوش کنی صدای ناله بُنَیّ حضرت زهرا(س) را می شنوی. اینجا الان ام البنین(س) دارد برای پسرش اقامه عزا می کند. فضا پر شده از صدای گریه کودکانه رقیه(س) در حسرت آغوش عمو...

اینجا حرم امن حضرت علمدار است.اینجا پناه است برای این همه بی پناه!اینجا خود بهشت است،جای همه تان خالی ...

عصر روز گذشته کاروان های دانشگاهی از استان تهران برای زیارت حرمین شریفین سیدالشهدا(ع) و قمر بنی هاشم(ع) در قالب برنامه اولین سلام رهسپار مضجع شریف حسینی و عباسی شدند.

ارسال نظر