اینگونه به عتبات دعوت شدم...

۱۳۹۷/۰۶/۱۸ ۱۱:۲۸:۴۶

همه کسانی که به سفر زیارتی عتبات عالیات مشرف می شوند حکایتی شنیدنی دارند. امضا و اراده انجام این سفر در اختیار هیچکدام از ما نیست و صاحبی دارد....

همه کسانی که به سفر زیارتی عتبات عالیات مشرف می شوند حکایتی شنیدنی دارند. امضا و اراده انجام این سفر در اختیار هیچکدام از ما نیست و صاحبی دارد.خبرنگار اعزامی لبیک در شهر نجف پای صحبت دو نفر از دانشجویان کاروان استان آذربایجان غربی می نشیند و از چگونگی سفر آنها و حکایت سفرشان می پرسد:

ابتدا خانم تبریزی به معرفی خود می پردازد:

- زیبا چلویی تبریزی هستم، ساکن تهران و دانشجوی دانشگاه مهاباد. در حال حاضر ترم آخر کارشناسی ارشد روانشناسی عمومی دانشگاه پیام نور هستم. برای چهارمین بار در عتبات دانشگاهیان ثبت نام نمودم. دوره های قبل نام بنده در لیست پذیرفته شدگان قرار نداشت. این دوره از فرزندم که اتفاقا سیده هم هستند درخواست نمودم ثبت نام را انجام دهند که به لطف خدا به همراه خانواده پذیرفته شدیم.

- ساحل عباس زاده هستم؛ دانشجوی رشته پرستاری دانشگاه آزاد ارومیه، بار دوم است که ثبت نام می کنم. از سال 94 با دفتر نهاد دانشگاه همکاری دارم. در آن سال هم ثبت نام نمودم که جزء دعوت شده های اصلی و ذخیره نبودم. امسال که سال آخر دانشگاه و در بهزیستی مشغول خدمت به معلولین هستم، از یکی از معلولین مرکز خواستم برای پذیرفته شدن در قرعه کشی دعا کند، ایشان هم با توجه به عدم توانایی تکلم، فقط نگاهی به آسمان کرد و .....

پس از مدتی از دفتر نهاد تماس گرفتند که گذرنامه ات را آماده داشته باش و من 4 روزه گذرنامه ام آماده شد! با توجه به مسائل ارز تا یک هفته مانده به اعزام و احتمال دو برابر شدن هزینه اعزام، امکان کنسل شدن وجود داشت. در لحظات آخر در حالی که تا حدودی هم ناامید شده بودم با من تماس گرفتند که شما و یک خانم دیگر با توجه به انصراف دو نفر از زائرین خانم که اتفاقا خواهر هم بودند، مدارک تکمیل شده خود را سریعا به دفتر نهاد بیاورید.

وقتی در هواپیما کنار یکی از خانمهای کاروان نشستم متوجه شدم ایشان همان نفر دومی است که ما جایگزین همراه انصرافی او شدیم. در ردیف کناری ما خانمی نشسته بود که متوجه شدیم دو دختر او از این سفر انصراف داده بودند و ما حکم دو دختر وی در این سفر را داشتیم که اتفاقا من با ایشان هم اتاق هم شدم و بیشتر کاروان فکر می کنند که ما مادر و دختریم.

وقتی از خانم تبریزی حکایت انصراف همسر و دخترانش را می پرسم اینگونه توضیح می دهد:

حقیقتش امیدی به پذیرفته شدن نداشتم. پس از اینکه در قرعه کشی به همراه همسر و دو دخترم پذیرفته شدیم، همسرم به دلایل شغلی امکان حضور در این زمان را نداشت. من تصمیمم برای این سفر چون ترم آخر دانشگاه بودم جدی بود و دوست داشتم با کاروان های دانشگاهی اعزام شوم. تصمیم گرفتیم که به تنهایی سفرکنم و در این سفر با دخترانی که جایگزین دخترانم شدند هم سفر و با یکی از آنها حتی هم اتاق شدم و یک احساس مادر و دختری عمیق میان ما بوجود آمده.

خانم تبریزی، زیارت مزار مختار و خانم عباس زاده، زیارت مسجد کوفه را به عنوان بهترین بخش و خاطره سفر خود یاد می کنند.

ستاد عمره و عتبات دانشگاهیان ضمن تشکر از این دو دانشجو جهت شرکت در مصاحبه برای آنها و خانواده های محترمشان آرزوی سلامتی و موفقیت می نماید.

ارسال نظر