دل نوشته دانشجویی؛
کربلا،جایگاهی به بلندای آسمان!

۱۳۹۷/۰۵/۰۱ ۰۹:۵۶:۲۲

صحبت از سرزمین عشق است ،قطعه ای از بهشت در میان این کره خاکی، عرشی در میان فرش، اینجا ایمن گاه دل های عاشقان است. مرکز معرفت و صفاست و تو...تو کجای این سرای عاشقی هستی؟

بنام حضرت حق

صحبت از سرزمین عشق است ،قطعه ای از بهشت در میان این کره خاکی، عرشی در میان فرش، اینجا ایمن گاه دل های عاشقان است. مرکز معرفت و صفاست و تو...تو کجای این سرای عاشقی هستی؟در اولین لحظه در بین الحرمین دلت به کدامین سو پرمی کشد؟بزرگی و شکوه سیدالشهدا یا ادب و معرفت قمر منیر بنی هاشم؟آری ! شاید این سخت ترین دوراهی عمرت است. اینجا دلت مثل فرشتگان دور گنبد پسر فاطمه(س) و علمدار کربلا طواف می کند.اینجا که می رسی تمام کربلا در ذهنت تصویر می شود،از آزادگی و دلدادگی حربن یزید ریاحی تا مصیبت های سیدالشهدا(ص) و صبر و تحمل خواهر بزرگوارش زینب (س) و یاد تل زینبیه... همانجاییکه خواهر، شاهد تمام اتفاقات تلخ بود و چه خوب گفت شاعر که میان همه دلها امان از دل زینب ... که خون شد دل زینب.

و باز دلت می رود....می رود تا آنجا که علمدار کربلا تاب تشنگی کودکان نیاورد و در پی آب به سپاه دشمن زد، به دل دشمن...و تو چه می دانی بر قافله چه گذشت؟ حیف و صد حیف... کاش این زمین زبانی داشت و می گفت قصیده تلخ کربلا را... قصه برادری را که در آغوش گرفته بود برادر بی دست خود را و قامتش خم شد از این غم... چرا که یادش آمد برادرش از ابتدا او را سرور خود خطاب می کرد و هیچ وقت خویش را همسنگ با او ندانسته بود.

واینجا باید به همان عرش کبریایی بیایی، جایگاهی به بلندای آسمان... جایی که سردرش نوشته است: السلام علیک یا قمرالعشیره... می گویند آب هم شرمنده عباس شد، اما شگفتا که عباس سخن از شرمندگی پیش کودکان با برادر می گفت...

غرق در تامل می شوی، انگار یک چیز کم است، یک جای کار لنگ می زند، این چیزی جز ادراک نیست.نمی شود و نمی توان این حجم از مصیبت سیدالشهدا و کاروانش را درک کرد مگر با دلی که خاکش آماده کاشت بذر عشق باشد...

پس ای دوست بیا تا پای در راه عاشقی بگذاریم...

محمدامین جمالی-خراسان رضوی-مشهدمقدس-کاروان حمزه-تاریخ اعزام:15/2/1397

ارسال نظر

نظرات کاربران :

  فرشته :

احسنت