دل نوشته دانشجویی از زیارت عتبات؛
حاضرم تمام عمرم را بدهم اما باز آن یک هفته رویایی تکرار شود ...

۱۳۹۷/۰۳/۰۱ ۱۰:۴۶:۲۶

حاضرم تمام عمرم را بدهم اما باز آن یک هفته رویایی تکرار شود،حال پرده ای انگار از دیدگانم کنار زده اند که روضه ها که شنیدن نام کرببلا بیش از پیش دگرگونم می کند... 

حاضرم تمام عمرم را بدهم اما باز آن یک هفته رویایی تکرار شود ...

باز قدم بزنم در قطعه ای از بهشت

رو بسوی حرم حضرت عباس(ع)

روضه خوان بشوم بگویم :

آب به خـیـمـه نرسیـد فـدایِ سـَرِت؛فـدایِ سـَرِت

حـسـین قـامـتـش خـمـیـد؛فـدای سـرت؛فـدای سرت

و اذن ورودبگیرم از ساقی عطشان کربلا

آرام و آهسته رو به سوی حرم ارباب

قدم های آرام و پرحزن دلی اندوهگین

و زمزمه کنم :

حـسـیـن آرام جـانـم

حـسـین روح و روانـم

حـسـین دار و نـدارم

حـسـین تـاب و تـوانـم

پا نهم در کوفه در تب و تاب اعمال به ذهنم برسد :

حـسـین مـیـا به کـوفه

کـوفـه وفـا نـداره

کـوفـی بی مروت

شـرم و حـیا نداره

آه!حال پرده ای انگار از دیدگانم کنار زده اند که روضه ها که شنیدن نام کرببلا بیش از پیش دگرگونم می کند... کافیست بشنوم:

تل زینبیه؛شش گوشه؛کربلا؛خیمه گاه و آه قتلگاه

بیست و چهار روز پس از سفر؛ در فراق کربلا.../محبوبه عیسی نیا دانشجوی گیلان

ارسال نظر