زوج دانشجو در مصاحبه با لبیک:
کودکان معصوم در انتظار آغوش پر محبت مولا علی(ع) هستند/ توفیق زیارت ما به دلیل برکت وجود فرزندانمان بود

۱۳۹۶/۱۲/۰۶ ۰۹:۲۹:۵۹

زوج دانشجو در گفتگو با خبرنگار لبیک در نجف اشرف: باید عرض کنم که توفیق زیارت ما به دلیل برکت وجود بچه ها و به خاطر نَفس پاک آنها بود و اصرارهای پسرهامون باعث شد که تلاشمون رو مضاعف کنیم و الحمدلله که الآن قسمت و روزیمون شد.

افرادی که به عتبات مشرف می شوند دارای راز های پنهان و قصه های جالب و شنیدنی هستند. در این میان با خانواده ای آشنا شدیم که عشق و محبتشان به حضرت علی (علیه السلام) نظر ما را به خود جلب کرد و همین امر باعث شد با آن ها مصاحبه ای گرم و صمیمی را انجام دهیم. در ادامه گفتگوی خانواده بخشی پور با خبرنگار اعزامی لبیک به نجف اشرف را مطالعه بفرمایید.

خودتان را معرفی کنید.

-من خلیل بخشی پور هستم؛ دانشجوی ارشد مدیریت خدمات پزشکی درمانی دانشگاه آزاد اسلامی مرودشت، خانم هم دانشجوی کارشناسی است.

چه شد تصمیم به ثبت نام در هجدهمین دوره عتبات دانشگاهیان گرفتید؟

خانم ساداتی:مطمئنا آرزوی هر کسی است که توفیق این سفر را پیدا کند. از سالها تصمین به آمدن داشتیم، ولی چون آقا عرفان و مخصوصا آقا سبحان سن کمی داشتند صبر کردیم.آقا عرفان از بچگی می گفتند که یا همه با هم بریم یا هیچکس نرود و هر روز گریه می کرد و از ما می خواست که به زیارت امام حسین(ع) برویم، تا اینکه الان قسمت شد.

آقای پوربخشی:آقا عرفان علاقه و ارادت خاصی به امام حسین(ع) داشتند و بیشترِ شب ها گریه می کردند و می گفتند که بابا بریم کربلا..

والآن باید عرض کنم که توفیق زیارت ما به دلیل برکت وجود بچه ها و به خاطر نَفس پاک آنها بود و اصرارهای پسرهامون باعث شد که تلاشمون رو مضاعف کنیم و الحمدلله که الآن قسمت و روزیمون شد.

چرا با کاروان دانشگاهیان به عتبات آمدید؟

-به خاطر برنامه های فرهنگی خاص کاروان های دانشجویی ست که باعث می شود انسان با معرفت بیشتری به زیارت برود.

از این به بعد با شنیدن نام نجف چه چیزی در ذهنتان تداعی می شود؟

عرفان: من امام علی(ع) در ذهنم میاد و واقعا همه جای حرم حضرت علی(ع) رو دوست دارم.

خانم ساداتی:شیعه در همه جا مظلوم است. در نجف و حرم امیرالمومنین(ع) مظلومیت خاصی وجود دارد.

آقای بخشی پور:اولین بار که وارد حرم شدیم با آقا سبحان به دلیل مشکلی که پاهاشون داره با ویلچر بودیم و بدون اینکه هیچ اطلاعی از قبل داشته باشیم یکی از خادم ها به من گفت که از این طرف حرکت کنید. جلوتر که رفتیم شخص دیگری ادامه مسیر را اشاره کرد. دیدیم که راه را باز کردند و خلاصه ما را به کنار ضریح بردند. بدون اینکه برای کسی مزاحمت ایجاد کنیم به آرزوی دیرینه مان که همان به آغوش کشیدن ضریح امام علی(ع) بود رسیدیم و از این به بعد هر زمان نام نجف را بشنوم، یاد این خاطره شیرین می افتم و هیچوقت این لحظه را فراموش نمی کنم.

با دیدن ایوان طلای حضرت علی(ع)،اول برای چه کسی دعاکردید؟

عرفان:برای شفای پاهای برادرم دعا کردم.

سبحان:اول برای سلامتی امام زمان(ع) و برای ظهورش دعاکردم. بعد برای پدر و مادرم و کسانی که التماس دعا گفتند و در آخر برای موفقیت خودم و داداشم در درس هامون دعاکردم.

ارسال نظر