نجوایی با حضرت ارباب.../دلگویه های دانشجویان در همایش احلی من العسل

۱۳۹۶/۱۲/۰۵ ۱۳:۰۶:۴۴

خبرنگار اعزامی لبیک با زائری از استان سیستان و بلوچستان با نام خانم آتش بار همراه شده و این روزها در سفر عتبات و در جوار حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) نجوا و حرف دل خود یا به عبارتی دقیق تر ،روضه خود را در قالب شعر سروده تا شما عاشقان و دلدادگان حسینی نیز در این حال خوب سهیم گردید.

وقتی پا به کربلا می گذاری، ناخودآگاه دلت لب به سخن گشوده و شروع به نجواهایی جانانه با حضرت ارباب می کند.در این حال و هوا وقتی با زائرین با صفای دانشگاهی نیز همراه شوی، این حس خوب بیشتر خود نمایی می کند.

به همین سبب،خبرنگار اعزامی لبیک با زائری از استان سیستان و بلوچستان با نام خانم آتش بار همراه شده که این روزها در سفر عتبات و در جوار حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) نجوا و حرف دل خود یا به عبارتی دقیق تر ،روضه خود را در قالب شعر سروده تا شما عاشقان و دلدادگان حسینی نیز در این حال خوب سهیم گردید.

شعر اول:

پناهت گرد هم آورده آرامش طلب ها را

به زیر پرچمت دیدم عجم ها را عرب ها را

زعشق بردن نامت ، ببین نقاش زیبایی

چگونه با مهارت سرخ کرده رنگ لب ها را

کشیده صبح را از آفتاب روی ماه خود

و از آرامش چشمت پدید آورده شب ها را

برای اینکه از روز ازل درگیر تو باشم

به اسمت متصل کردست رگ ها و عصب ها را

از آن وقتی که بر خاک تو کردم سجده را واجب

خدا یک جور دیگر دوست دارد مستحب ها را

سیاهی گاه هم بد نیست وقتی جُون* ثابت کرد

که شیرین می کند لبخند زیبایت رطب ها را

مسیح، ایمان به اعجاز لبت آورد وقتی که

مسلمان کرد عیسای کلام تو وهب ها را

میان هیئت ات هرکس که نوکرتر، شد آقاتر

چه خوش تغییر داده رسم تو اصل و نسب ها را

*جُون: نام برده ای سیاهپوست از یاران اباعبدالله( علیه السلام)

--------------------------------------------------

شعر دوم:

آتش اگر با کینه ها هم خانه باشد

در شعله می سوزد اگر پروانه باشد

می لرزد از خندیدن دشمن، دل دختر

وقتی میان عده ای بیگانه هم باشد

گوشی برای گوشواره پاره خواهد شد

قطعا اگر غارتگرش دیوانه هم باشد

از استخوان دنده اش چیزی نمی ماند

زیر لگد هایی که بی رحمانه هم باشد

حتما به گوش و چشم ها آسیب خواهد زد

سیلی اگر با قدرت مردانه هم باشد

پیراهنش خونی، رمق در دست هایش نیست

شاید ورم هایی وبال شانه هم باشد

تشنه، گرسنه، بچه ای زخمی، کتک خورده

حالا تصور کن که در ویرانه هم باشد

دق می کند از دوری بابا به آسانی

مخصوصا این دختر اگر بابایی هم باشد

ارسال نظر