۱۳۹۶/۰۶/۰۷ ۱۰:۳۴:۱۴
امام باقر(علیه السلام):
طبیعت بشر با شهوت و میل و حرص و ترس و خشم و لذت آمیخته شده است ، جز آنکه در بین مردم کسانی هستند که این پیوند و کشش طبیعی را با نیروی تقوی و حیاء و تنزه مهار کرده اند.موقعیکه نفس متجاوزت ، تو رابه گناه می خواند به آسمان با عظمت و کیهان حیرت زا نگاه کن و از خداوند بزرگی که جهان را آفریده و بر آن حکومت می کند بترس و از گناه خودداری کن ، اگر از خداوند توانا خوف نداری به زمین نظر افکن شاید از حکومت بشری و افکار عمومی شرم کنی و مرتکب معصیت نشوی ، اگر جرات و جسارتت به جایی رسیده که نه از حکومت الهی میترسی و نه از مردم زمین شرم داری خود را از صف انسانها خارج بدان و درعدد بهائم و حیوانات به حساب آور.امام محمدباقر عليه السلام در شهر مدينه،
در اول رجب سال 57 ه.ق.، روز جمعه يا سه شنبه ديده به جهان گشود. (1) او اولين
فرزند در خاندان علوي بود كه از نسل دو امام (حسن و حسين عليهماالسلام) متولد شد.
پدرش امام سجاد عليه السلام و مادرش ام عبدالله (فاطمه) دختر امام حسن عليه السلام
است. (2) نامش محمد و لقبش باقر، شاكر، هادي، امين، شبيه (مانند رسول خدا صلي الله
عليه و آله) است. (3) كنيه آن حضرت ابوجعفر (4) بود.
آن حضرت بعد از شهادت پدرش امام سجاد عليه السلام در سال 95 ه .ق.، كشتي هدايت امت
را در ميان طوفانهاي حوادث راهبري كرد و به مدت 19 سال پيشوايي شيعيان را عهده دار
شد. (محرم 95 تا ذيحجه 114) .
باقر العلوم لقب امام باقر(ع)
مشهورترین
لقب امام محمد بن علی(ع)، باقر العلوم است(5)که پیامبر اسلام(ص) به آن حضرت داده است؛(6)چون امام باقر(ع) شکافنده و آشکار و ظاهر کنندۀ علوم است،
به «باقرالعلوم» نام گذاری شده است(7)همچنین گفتهاند
چون پیشانی آن حضرت در اثر سجدۀ زیاد باز بود به لقب «باقر» نامگذاری شد(8)
امام محمد باقر(ع) و حضور در کربلا
قیام
عاشورا یکی از اثر گذارترین و مهم ترین وقایع تاریخ اسلام است که در محرم سال 61 هجری
قمری واقع شد.
در
این قیام، امام محمد باقر(ع) که کودکی چهار ساله بودند، نیز حضور داشتند، و مورد
قبول مورّخان است؛ زیرا روایات بسیاری وجود دارد که ولادت آن امام را قبل از سال
61 دانستهاند، مانند: «امام باقر(ع) در سال 57 هجری در مدینه متولد شد(9)
همچنین
امام باقر در پاسخ به سؤال فردی که از آن حضرت میپرسد: آیا شما زمان امام حسین(ع)
را درک کردهاید، امام فرمود: بلی(10)
امام
باقر(ع) خود در مورد حضورش در کربلا، میفرماید: «جدم امام حسین(ع)کشته شدند، در حالیکه من چهار ساله بودم و کشته شدن او را
به یاد میآورم».(11)
بر
اساس این دست از روایات، حضور امام باقر در کربلا هیچگونه منع تاریخی نداشته، و
از آنجا که سن آن بزرگوار بسیار کم بوده، به طور طبیعی با خانواده خود زندگی میکرده
و در سفر همراه آنها بوده، و چون سن بسیار کمی داشت؛ از این باب کمتر، کتابهای
تاریخی به حضور آن امام در کربلا پرداختند(12)
کرامات و معجزات امام باقر(ع)
برای
امام باقر(ع) کرامات و معجزات زیادی نقل شده است که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
1.شفای نابینا: ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر(ع)، از بینایی محروم
بوده و به شدّت رنج میبرد. روزی به حضور امام باقر(ع) شتافته و از آن حضرت پرسید:
آیا شما وارث پیامبر هستید؟ آن حضرت فرمود: بله.ابوبصیر
عرض کرد: آیا رسول خدا(ص) وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانشهای آنان بود؟
امام فرمود: بله ابوبصیر عرض کرد: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد
را معالجه نمایید و از آنچه که مردم در خانههایشان میخورند، خبر دهید؟ امام
فرمود: بله، ما همۀ اینها را به اذن خداوند انجام میدهیم.
او
میگوید: در این هنگام امام باقر(ع) فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت
رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و
آسمان و زمین و خانهها و هرچه در شهر بود همه را دیدم.
آنگاه
به من فرمود: آیا میخواهی که این چنین باشی و در روز قیامت حساب تو مانند بقیه
مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا میخواهی به حال اول برگردی
و بدون حساب به بهشت بروی؟! ابوبصیر گفت:میخواهم
به حال اول برگردم.امام باقر(ع) بار دیگر دست بر
چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت(13)
2.امام باقر(ع) و حاجیان: ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم حج به همراه امام
باقر(ع) طواف میکرد. او میگوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و
به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چه قدر حاجی زیاد شده و
سر و صداها چه قدر بیشتر شده است؟
در
این موقع امام(ع) فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چه قدر حاجی کم است، اما سر و صدا زیاد است». آیا میخواهید
درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض
کردم: چه طور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود:
«جلوتر بیا!» من به امام باقر(ع) نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند
جمله دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم.امام
باقر(ع) فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طواف کننده بنگر. هنگامی که به جمعیت
نگاه کردم، بسیاری از مردم را به صورت میمون و خوکهایی دیدم که در گرد کعبه در
حال حرکت بودند و افراد با ایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در
تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من
ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»،«چه قدر
حاجی کم و سر و صدا زیاد است». آنگاه حضرت لبهای مبارک را به حرکت در آورد و با
خواندن دعایی، چشمهای من به حالت اول برگشت(14)