۱۳۹۵/۰۸/۰۱ ۱۰:۵۳:۰۸
سرّ اين كه سفارش كرده اند هر روز زيارت عاشورا بخوانيد و نسبت به اهل بيت(عليهم السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستيد و از دشمنانشان تبرّی بجوييد، برای آن است كه طرز فكر معاندان ايشان منفور شود وگرنه هم اكنون سخن از معاويه و يزيد نيست تا آنها را لعنت كنيم. نام و ياد آنها رخت بربسته و قبرشان نيز زباله دانی بيش نيست، الآن سخن از فكر و راه يزيد و يزيديان عصر است[1].
بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حيات و زندگی، به علی بن ابيطالب(عليهماالسلام) عرض شد: اين مقدس هاي خشك از بين رفتند. فرمود: «كلاّ والله إنّهم نُطَف فى أصْلاب الرجال وقرارات النساء كلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّي يَكون آخرهم لُصوصاً سَلاّبين»[2]؛ اينها نطفه هايی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اينها از بين بروند، عده ای ديگر ظهورمی كنند تا اين كه سرانجامِ كار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.
اكنون نيز، هم راه سالار شهيدان زنده است و هم مرام و مسلك اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. اين كه سفارش فراوان به اشك ريختن و عزاداری كردن نموده اند برای آن است كه اشك بر شهيد اشتياق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا مي گرداند. چون اشكْ رنگ كسی را مي گيرد كه براي او ريخته مي شود و همين رنگ را به صاحب اشك نيز میدهد. از اينرو انسان حسينی منش، نه ستم مي كند و نه ستم مي پذيرد. اين كه عده ای به فكر ظلم كردن يا ظلم پذيری هستند برای آن است كه خوی حسينی در آنها نيست وگرنه شيعهٴ خاص حسين بن علی(عليهماالسلام) نه ظلم مي كند و نه ظلم مي پذيرد. آن كسي كه ظلم پذير است اموی مسلك است چنانكه ظالم هم اموی صفت است، هر چند كه زمزمهٴ «يا حسين» بر لب داشته باشد. و در قيامت كه هر كسي را به نام زمامدارش صدا مي زنند: ﴿يوْم ندْعوا كلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾[3]، شخص ستمگر در صف امويان شركت می كند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد كه راهی راه حضرت حسين بن علی(عليهماالسلام) است يا راهی راه امويان، بايد ببيند كه در او خوی ستم پذيری يا سلطه گری وجود دارد يا نه. اگر گرايش به اين خصلت هاي زشت را در خود ديد بايد در اخلاق خود تجديدنظر كند.