ادب تشرف به محضر ائمه علیهم السلام۱

اشاره

بسیار زیارت می کنیم، کمتر بهره می بریم، چرا؟ چرا زائر بسیار زیاد است، عارف به مقام اهل بیت در عقیده و عمل کم است؟ چرا معرفت در قلب و عقیده ما رسوخ نکرده است؟ و چرا امثال سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، رُشید، میثم، حارث همدانی، ابو بصیر، جابر بن حیان، شیخ مفید و علامه بحرالعلوم در زمان ما بسیار کم هستند؟ آنان نیز زائر بودند. اگر ما هم زائریم، چرا آثار زیارت در سیمای ما مشاهده نمی شود؟ اشکال در حرم است یا در زیارت یا در زائر؟

مسلم است که حرم و صاحب حرم همان بزرگوار است که در هر لحظه قدرت دارد هزاران خضر را آب حیات بخشد و هستی بدون نقص در هر دمی از فیض مستدام او فرو می ریزد. زیارت نیز همان حقیقت پاک و همان رسم دینی مبارک و سیره مستمره جاوید و درخشان تاریخی است که تا قیامت ادامه دارد.پس اشکال از زیارت نیست و چیزی از زیارت کردن کاسته نشده است؛ بلکه هر چه هست بستگی به ظرفی دارد که برای بهره برداری از این دریای بی انتهای کرامت به دریا فرستاده می شود و هر ظرفی متناسب با ظرفیت خویش می تواند از دریا آب بگیرد.

چه باید کرد؟ چرا سیدی مثل حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی رحمة الله علیه، با یک زیارت حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام، آن چنان الطاف آن حضرت را دریافت می نماید که در یک شب ره صد ساله را می پیماید و امام حسین علیه السلام او را به بالای ضریح، کنار خودشان دعوت می فرمایند که خجالت می کشد و بر جای خود می ایستد، برایش تبسم می کند، نور صورتش را چنان زیاد می بیند که از دیدن شکل صورتش باز می ماند؛ قطعه نباتی از حضرت می گیرد، سوء ظنش برداشته می شود، مانع درس خواندنش را برطرف می نماید، ضعف بینایی اش را شفا می دهد، قلمی عطا می فرماید که با آن به سرعت بنویسد، ناراحتی مستمر قلبی اش برطرف می گردد، دعا می کند در عقیده اش ثابت قدم بماند و همه حاجاتش بر آورده شود.»

می توان با یک زیارت به همه چیز رسید، چون اولیای دین چیزی کم ندارند، نه ضعیف هستند، نه بخیل و نه جاهل، پس هرچه هست، ما هستیم و موانع ما. حال چه باید کرد؟

موانع زیارت با معرفت کدام است؟ آداب آن چیست؟ چگونه باید بود؟ چگونه باید آمد؟ چگونه و چه چیز را باید طلب کرد؟ از کِی و چطور باید آماده گشت.

چه کنیم تا یک زیارت با معرفت به جای آوریم و آن رانگه داریم؟ در این نوشتار، کوشیده ایم به این پرسش ها پاسخ دهیم. از این رو این مقاله در سه بخش عرضه می شود: آداب قبل از زیارت، آداب هنگام زیارت و آداب پس از زیارت.

تأملی در معنی زیارت

واژه «زیارت» در زبان عربی به معنای دیدار است. در معارف اسلامی، به زیارت تأکید بایسته ای شده است و زیارت بیماران، مؤمنان، علما و زیارت پیامبران، امامان علیهم السلام و امام زادگان سفارش فراوان شده است .

صله رحم نیز واژه ای است که مفهومی گسترده و همپای زیارت را به خود اختصاص داده است. صله رحم یعنی ارتباط برقرار کردن با بستگان.

زیارت چیست؟ «خیلی وقت است که از مادرت دور افتاده ای، دلت می خواهد که هر چه زودتر به دیدارش بشتابی، بی تابانه در تکاپوی دریافت مرخصی و تهیه بلیط برای مسافرت جهت دیدار مادرت هستی! چرا؟ برای این که دلت می خواهد، برای این که دوری او برایت سخت است، برای این که با او انس داشتی و رشته انس قطع شده تو باید دوباره پیوند خورد. برای این که دلت برای محبت های بی شمار او تنگ شده و هیچ جا کسی مثل مادر آدم را تحویل نمی گیرد و قدر انسان را نمی داند، به اندازه او محبت بی توقع و سرشار ارزانی نمی دارد و برای این که چنان به او دلبسته ای که مادر نیمی از وجود توست برای این که......

و از آن طرف نگو که مادر چقدر دلش تنگ شده است برای این که تو همه وجود او هستی برای این که.....»

همین طور زیارت علما به انگیزه بزرگداشت علم الهی که در سینه آنان است، سفارش فراوان شده است.

زیارت دوستان مؤمن با هدف آرامش، استفاده از همدیگر، با خبر شدن از احوال هم، کمک به هم، همدردی و رد و بدل کردن اطلاعات، احساسات، اعتقادات، آموخته ها و یافته ها و خاطرات صورت می گیرد.اکنون که با بعضی مصادیق و نمونه های زیارت آشنا شدیم و در حال و هوای زیارت قرار گرفتیم، بهتر است کمی درباره معنا و هدف زیارت بیاندیشیم.

آیا زیارت برای انس و اطمینان روح است؟ یا باید چنان دلتنگ شد که برای فرو نشاندن آتش عشق سینه به دیداریار شتافت؟ آیا برای کسب علم یا با خبر شدن از احوال هم، به زیارت معصوم می رویم یا برای درک حضور نورانی او رحل سفر بر حریم حرم می افکنیم؟

زیارت چیست؟

«زیارت یعنی ارتباط و نزدیکی دو روح با همدیگر». این ارتباط متقابل، انواع و مراتب گوناگون دارد و انگیزه برقراری این ارتباط نیز می تواند به شمار زائران افزایش یابد. ارتباط جسم ها با دست دادن شروع می شود. مادر بچه دوست داشتنی خود را می بوسد و در بغل می گیرد و این نهایت ارتباط دو جسم با همدیگر است که در اسلام «مصافحه» نام دارد و برای ارتباط برقرار کردن با مؤمنان، مورد تأکید قرار گرفته است، به طوری که دست دادن با مؤمن باعث از بین رفتن کینه ها و ریخته شدن گناهان معرفی شده است.

ارتباط دو روح با هم یعنی چه؟ ضعیف ترین مرتبه ارتباط دو روح، توجه به همدیگر یا به یاد هم افتادن است؛ که این یاد و ذکر می تواند دائمی گردد و بسیار عمق در روح پیدا کند، به طوری که عاشق، لحظه ای از یاد معشوق غفلت نکند و چنان کیفیت این عشق عمیق و ژرف باشد که عاشق را در طوفانی بزرگ فرو برد.

ارتباط دو روح گاهی با انتقال اطلاعات یا احساسات و پذیرش تأثیرات و تأثّرات برقرار می گردد.

هر انتقال اطلاعاتی، لاجرم به دوستی و وابستگی روحی منجر نمی گردد؛ بلکه وجود سنخیت یا مشابهت در فکر، صفت، انگیزه، هدف، اعتقاد و ارزشها و خلاصه وجود نوعی یا انواعی از مشترکات باعث گیرایی ارتباط و تحکیم پیوند میان دو نفر می گردد. چه بسا افرادی که یک عمر با هم هستند و مبادله اطلاعات زیادی بین آنان صورت می گیرد اما هیچ دلبستگی و ارتباط روحی و عاطفی بین آنان برقرار نمی شود. و چه بسا افرادی که با یک جمله یا با یک نگاه با همدیگر پیوند ناگسستنی خورده اند.

این فقط در سایه وجود مشابهت روحی و همسویی در اعتقاد و ارزش و صفات و سایر ویژگیهای روحی و روانی امکان پذیر است. دو بسیجی با یک سلام، دوست جاوید می شوند، چون هدف مشترک، انگیزه واحد و صفاتی مشابهه هم دارند.

تنها یک ارتباط جزئی کافی است این دو نیمه سیب را به هم بچسباند. وقتی همه اعتقادات و همّ و غم و فکرها یکی است، چگونه اختلاف ممکن است؟ حتی با زور و فریب نیز نمی توان بین دو روحِ هم سنخ فراق و نفاق افکند.

خدمت و نیکی به یک غریبه نیز روح او را - اگر ذره ای معرفت و ایمان داشته باشد - وادار به تأثر و کرنش می کند و بنای ارتباطی عمیق را بر پایه احساسی انسانی و اصیل و فطری بنیان می گذارد.

اگر کسی بچه گم شده شما را، به شما باز رساند، آیا تا آخر عمر مدیون او نخواهید بود؟ آیا چشم شما پیوسته به دنبال او نخواهد گشت؟ آیا ارتباط دوم شما صمیمی تر از دو دوست قدیمی، تحقق نخواهد یافت؟

بهتر است این عبارت را کمی تعمیق و گسترش دهیم و به جای خدمت و نیکی، بخشش و انعام و احسان را در نظر بگیریم. اگر فردی یک خانه مناسب در اختیار شما قرار دهد آیا بین شما ارتباطی گرم و همراه با احساس امتنان و تواضع و تقدیر برقرار نخواهد گشت؟

مراتب زائران

انسان ها از نظر معرفت، با هم تفاوت دارند. از این رو زائران نیز در مراتب معرفت، با هم متفاوتند. اگر به معرفی انواع انگیزه ها بپردازیم، در حقیقت مراتب انسانها و انواع زائران را معرفی کرده ایم. هدف از زیارت چیست؟ برای چه به زیارت آمده ایم؟ اگر به این سوال جواب دقیق بدهیم، مرتبه معرفت ما روشن خواهد شد.از نگاه انگیزه های زیارت، زائران را این گونه می توان تقسیم کرد:

1- عده ای برای نفرین و شکایت از دیگران به حرم می روند؛ که اگر شکایت آنان از دشمنان بزرگ خدا و اهل بیت علیهم السلام باشد، بسیار نیکو و از مصادیق برائت است.

2- برخی برای طلب کردن حاجات دنیوی خود به زیارت می روند.

3- برخی برای شفای بیماریهای جسمی، به سوی این درگاه می شتابند.

4- عده ای برای رفع بیماریهای روحی و روانی نظیرکینه و حسد عرض نیازمی کنند.

5- برخی که طالب علم و حکمت هستند، دست نیاز به سوی معادن حکمت و خُزّان علم دراز می کنند.

آنان همه در تشخیص اهل کرم، راه را درست رفته اند و به جای خوبی پناه آورده اند و بهترین و پرفضیلت ترین نوع گرایشی را برگزیده اند که گدایی درگاه مقربان الهی، بهتر از سلطنت بر دیگران است؛ اما آنان فقط در فکر خویش هستند، اینان بازرگانی عبادت می کنند؛ البته برای کسبِ حاجتی کمتر از بهشت!

6- برخی که قدری سنخیت با وجود مقدس اولیاء دین پیدا کرده اند و با حکمت و هدف و رسالت اصلی امامان معصوم علیهم السلام آشنا شده اند مشرف می شوند برای عرض ادب و احترام به بزرگان دین .

اینان قدم در حرم می گذارند که خود شکنند و در مقابل بزرگی بزرگ، سرخم کنند. زیارتشان اعتراف به فضل برتر از خودشان است. این زیارت یعنی نفی استکبار، و اقرار و اعتراف به برتری آفریده گانبرتر خدا: «غیر مُنکرٍ و لا مستکبر»؛(1) «مقرٌ معترفٌ بفضلکم»(2) و این همان کاری است که پیامبران و ملائکه مقرب با آن به برتری و مقام اولی العزم شدن نائل گشتند.

7- برخی زیارت می کنند تا ولایت و محبت و اطاعت خویش را به حضور سرور خود عرضه دارند: «علی یقین ما اتی به محمدٌ و به راضٍ...اتقرب الی الله بحبکم...و التسلیم الی الله راضیاً به »(3)

هدف اهل معرفت از زیارت این است که عقاید خویش را خدمت معصوم عرضه دارند که اگر صحیح و مورد رضای او بود قبول کند و حفظ نماید و در قبر و قیامت به او برگرداند و اگر اشکالی داشت با هدایت های خویش که رسالت اصلی اوست او را موفق به اصلاح اشکال خویش نماید. این زیارت، عرضه خویش بر میزان، حرکت محتاطانه در صراط، و مددخواهی از دست غیبی در راه مستقیم دینداری است.

8 - برخی زیارت می کنند که راه و رسم عبودیت رایاد بگیرند و از آشناترین و مسلطترین انسانها و بهترین بندگان، راه و رسم عبودیت را فرا گیرند، یعنی در مسیر آنان قرار گیرند، اینان اگر طلبی هم می کنند در راستای همان هدف اصلی و مسئولیت و رسالت خاندان وحی است؛ همان راه بندگی که قرآن برای آموختن آن نازل شده است.

9- برخی بالاتر از این را مقصد خویش قرار می دهند. آنان بندگی را در مکتب اهل بیت آموخته اند و می کوشند خود را شبیه اهل بیت علیهم السلام سازند و آیینه امام خود باشند. آنان می کوشند با امام خویش سنخیت پیدا کنند؛ طوری که امام وقتی به او می نگرد خود را در آیینه او ببیند، همان گونه که خدا نیز، خود را در آیینه حجت خویش می نگرد.

آنان می خواهند حلم داشته باشند تا حلیم شوند مثل ائمه که «اصول الحلم» هستند. آنان می خواهند خالص باشند مثل ائمه خویش که «المخلصون فی توحید الله» هستند. این شیعیان راستین وقتی زیارت جامعه کبیره را می خوانند، به آئینه می نگرند و عکس امام را می بیند و در بیابان سلوک، جای پای امام را به روشنی در می یابند.و بر همان جایی پا می گذارند که امام گذاشته و همان گونه خود را می آرایند که امام آراسته است. زیارت جامعه برای آنان نه تنها مدح و ثنای امام است و عرض ولایت پذیری، بلکه منشور تشیع و ولایت، و آیین پیروی از امام است. آنان صفات امام را قرائت می کنند و صفات خویش را بر صفات امام عرضه می دارند و با میزان صفات الهی امام، خود را می سنجند و در پی کم کردن فاصله های صفات اخلاقی و عرفانی و سیاسی بین تمام ابعاد وجودی خویش با مقتدای خویش هستند. برای آنان، زیارت یعنی همسان سازی وجود خویش با امام.

10- برای برخی دیگر از ولایت مداران دریای اطاعت، انگیزه زیارت دیدن نور وجود امام و بلکه اتحاد پیداکردن با نور امام و فانی گشتن در وجود او است. آنان نیامده اند که برای خود چیزی بطلبند، بلکه آمده اند که بر نگردند و خود را و روح خود را برای امام هدیه آورده اند.

سفر آنان «هجرت از بیت نفس الی الله و الی رسوله» می باشد. آنان آمده اند از نفسانیت و خودبینی برهند و ذوب گردند و جز امام را نخواهند و جز نور امام نبینند. آنان فقط خواهان عشق امام و تجلی اراده امام هستند. هدف، انگیزه، درد، همّ، غم، دعا، حزن، شادی و همه هستی آنان، خواسته های امام است. دیگر زیارت کلمه ای نیست که گنجایش بیان این وصال را داشته باشد. عارف واقعی، اتحاد وجودی و نوری با امام پیدا می کند و دائم الحضور می گردد؛ هر جا باشد امام پیش اوست و او پیش امام است. او هر کاری می کند کار او نیز، کار امام است. اراده، حرف، راهنمایی، آثار و برکات، غم و غصه او، همه و همه در حقیقت منسوب به امام است؛ همان گونه که همه حرکات و گفتار امام علیه السلام منسوب به خداست.

اگر امام مشیّت خداست، حکمت خدا نیز هست و مشیت جز بر حکمت تعلق نمی گیرد و حکمت سرچشمه از ذات خدا می گیرد و امام استقلالی، جز ارتباط محض با خدا ندارد. پس هر کاری می کند کار خداست و او دست خدا و مظهر خداست و رابط و پیام آور و ترجمان وحی و زبان ناطق خداست. شیعه و عارف به امام نیز مظهر امام است و بدین ترتیب آثار کرامت بار امام از عارف نیز فرو می ریزد و او مثل امام خویش شفا می دهد، و از او برکت می بارد و حاجت بر می آورد.

او عین امام نیست ؛ بلکه به میزان مرتبه ای که به امام و به حقیقت امام تقرب حاصل می کند و به همان نسبت که در صفات و نورانیت قلب، شبیه امام می گردد، می تواند قدرت و علم و سایر صفات امام را به وجود خود بگیرد و ظاهر کند.

این زائران برای خود حاجت نمی خواهند. این زائران خود باب الحوائج می گردند و باب امام می شوند و گاه خود امام، برای معرفی مقام او، مردم را عملاً یا قولاً به سراغ او می فرستد و امام، حاجت ها را به دست او می دهد. هدف این عارف از زیارت امام، طلب حاجت نیست؛ بلکه او خود امام را می خواهد .

هدف از ارسال پیامبران، امامان، ملائکه، کتابهای آسمانی و دین همین است که ما اولیاء را برگزینم و در نتیجه، خدا را برگزینیم و خدایی شویم و مَثَل امام گردیم.

و زیارت این گونه معنی می شود و تحقق می یابد.

1) زیارت نامه حضرت معصومه.
2) زیارت نامه جامعه کبیره.
3) زیارت نامه حضرت معصومه

ارسال نظر