بهترین کلاس زندگیم در طول ۲۵ سال عمرم در این یک هفته عتبات اتفاق افتاد

باسمه تعالی

بنده فرشید یاری دانشجوی مقطع کارشناسی ارشد رشته مهندسی مکانیک بیوسیستم دانشگاه کردستان هستم و خدا را شاکرم که تا این مرحله از زندگی همواره به من بذل و توجه خاص خود را عنایت فرموده است. در دوران کودکی علاقه وافری به زیارت ائمه (علیهم السلام) داشتم به همین دلیل در همان دوران کودکی همراه خانواده به زیارت امام رضا(ع) رفتیم که این خود سبب افزایش انگیزه درونی من به زیارت شد.

اولین سفر زیارتی مستقل بنده به حرم حضرت معصومه(س) و پس از آن به شاهچراغ و بدنبال آن اماکن مذهبی دیگر در ایران بود. با زیارت هریک از این عزیزان انگیزه و علاقه من به زیارت روز به روز بیشتر می شد تا این که خداوند و پیامبرعظیم الشان اسلام در مقطع کارشناسی وهمراه کاروان دانشجویی، مرا طلبیده و به بارگاه مقدسشان راه دادند. فضای نورانی و ملکوتی عظیمی در آنجا حاکم بود طوری که هرگاه به یاد آن زمان می‌افتم اشک در چشمانم جمع شده و بدنم به لرزه می افتد. پس از بازگشت از آنجا بود که عزم را جزم نموده و تصمیم گرفتم که همراه مادرم به سفر مقدس عتبات رهسپار شویم اما خدا لعنت کند ظالمان دنیا را که با ظلم خود این سعادت را از ما گرفتند. زیرا کاروان ما به دلیل جنگ های داخلی عراق کنسل شد و این خود شوق سفر را در ما زیاد تر نمود.به دنبال این ماجرا بود که دل من شکسته شد و در شب قدر به خود آن بزرگان توسل کرده و از آن ها خواستم که اجازه دهند به زیارتشان برویم –تیری در تاریکی بود که واقعا خود خداوند جواب مارا داد و دعا های این حقیر را برآورده کرد که به نظر من از معجزاتی بود که در زندگی من اتفاق افتاد(خدایا این بنده حقیر تو خطا کار است و باز هم شرمنده تر شد به خاطر اینکه با کاهلی خود توانایی تشکر کافی از تو را نداریم)- تا اینکه کاروان دانشجویی مجددا شروع به ثبت نام از زوار نمود و من هم با اشتیاق فراوان اقدام به ثبت نام نمودم و الحمدلله که اسم ما هم در قرعه بیرون آمد و سد اول را خود معصومین از مقابل ما برداشتند. از آن جا که تقدیر با رفتن ما بود با راحتی تمام این عزیزان مجددا مشکلات را هموار نموده و ما را طلبیدند. به گفته مادرم که خود آن عزیزان ما را دعوت کرده اند زیرا بارها و بارها خواب حضور در ساحتشان را دیده بود و هر دفعه که این ماجرا را برای من تعریف می کرد اشک در چشمانم حلقه می بست.

تا لحظه ای که وارد حرم امام علی(ع) شدم باور نمی کردم که در حضورشان قرار خواهم گرفت. ابتدا سنگینی و مظلومیت آن امام عظیم الشان وجود مرا فراگرفت و بغض مرا ترکاند. زیارت بسیار عالی بود و من بارها و بارها خدمت ایشان رفتمو نکته جالبی که در بالای درب ورودی خودنمایی می کرد حدیث پیامبر اکرم(ص) بود که فرموده بودند(اگر تمام دنیا در یک طرف و امام علی(ع) در یک طرف قرار گیرند راه علی(ع) را باید انتخاب نمود). که این خود دلیل بر انتخاب راه حق دارد و شناخت امام و مسیر حق که این انگیزه را در من تقویت کرد که پشتیبان ولایت باشیم. جای دیگری که بسیار برای من تاثیر گذار بود و نگرش من را عوض کرد خانه امام خمینی (ره) بود که سادگی زندگیشان آنچنان تاثیری بر من گذاشت که تصمیم گرفتم شیوه زندگیشان را در در زندگی خود تا حد ممکن و توان به کار بندم. لذت ها و حضور در نجف پس از سه روز به اتمام رسید و ما را با کوله باری از خاطره و درس زندگی راهی کربلا نمود.

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین. آقا ما با کوله باری از غصه و گناه خدمت رسیدیم امیدواریم که مارا حلال کرده باشید.یکی از خادمان امام حسین(ع)عرض می کرد که جواب سلام واجب است اما قصور از ماست که به خاطر گناهانمان قادر به شنیدن پاسخ از معصومین نیستیم که این خود بزرگترین عذاب برای من گنهکار بود.

درس های کربلا بسیار عبرت آموز است که می توان از هر نکته اش کتاب ها نوشت هم اکنون که دارم این مباحث را نقل می کنم بغض گلویم را فشرده است زیرا قادر به توصیف بزرگی این مکان عظیم الشان نیستم خاطرات و حضور در کربلا برایم بسیار تاثیر گذار بود تاحدی که من همان احساس و یا بیشتر از احساس نورانیت در مکه به من دست داد زیرا ما در مکه خداوند را عبادت می کنیم ولی در کربلا زندگی و ایثار در راه خدا آموزش داده می شود و اینگونه است که شاعر می گوید با خدا باش و عمری پادشاهی کن. حسین و یارانش بودند که با فدا کردن جان و مال خود در راه خدا به عرش اعلا رسیدند. من هم بر خود واجب می دانم که طریق حق را بروم حتی اگر برایم تلخ و صدمه آور باشد.

در کاظمین بودم که بغض غربت امام رضا(ع) گلویم را می فشرد و یاد سن کم امام جواد(ع) بیشتر برمن تاثیر گذار بود . دیگر از بیان نورانیت این سفر مقدس ناتوانم انشاءلله که هرکس به مطالعه این دل نوشته و خاطره می پردازد، زیارت کربلا و عتبات نصیبش شود و راه ائمه را دنبال کرده و خودش تمامی این تجارب را کسب کند .

بهترین هدیه عمرم از دست خادم امام حسین(ع) بود و بهترین کلاس زندگیم در طول 25 سال عمرم در این یک هفته اتفاق افتاد خدایابه بزرگی و عزتت به همه کمک کن تا راه حق را بشناسند و ادامه دهنده راه امامان و شهدای اسلام و انقلاب باشند.

خدایا چنان کن سر انجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار

ارسال نظر